اتفاقی که در بیست و پنج بهمن افتاد را میتوان بک حماسه بزرگ نامید. چرا که موج خشم مردم خسته از استبداد، پس از یک سال سرکوب و لگدمال شدن، از زیر آوار سنگین توهین و تهدید و زندان و شکنجه و محرومیتهای فراوان، خود را بیرون کشید و بار دیگر در مقابل دژخیمان استبداد قد برافراشت.
اما چه کنیم که این حماسه ادامه یابد و این خشم و میل فراوان به آزادی همچنان پویا بماند؟ تجربه تاریخی انقلاب قبلی، یک روش بسیار کارآمد را در پیش پایمان قرار داده است: چهله گرفتن.
مردم در چهلمین روز کشته شدن همرزمانشان دوباره به خیابان میآمدند و باز فریاد خشم و اعتراضشان را در خیابانهای شهر بانگ میزدند. و دوباره و دوباره این حرکت تکرار میشد. این تاکتیک منجر به پویایی و قدرتمندتر شدن جنبش و قیام و پیروزی آن گردید.
پس باید از تاریخ درس گرفت و تجربیات موفق آن را تکرار کرد. چهله نگاهداری به تدریج منجر به بیداری بیشتر مردم، خنثی شدن شعارهای عوام فریبانه و نقش برآب شدن نقشههای دولت مستبد میگردد. این کار به تدریج منجربه اعتصابات کارگری و کارمندی شده و توان رژیم را میکاهد.
فقط تصور کنید اگر تولید نفت دچار مشکل شود و چرخه اقتصاد از این که هست نا منظمتر بچرخد، آنگاه دولت بیپول، با چه مشوق دیگری اوباش را به جان مردم میاندازد؟ مشروعیت دینی این نظام، با سبوعیتی که در رفتار با ملت «مسلمان» خود نشان داده است بسیار کاسته شده و دیگر توجیه دینی نمیتواند کمک چندانی به حفظ نظام بکند. پس اگر پول نباشد دیگر چه چیزی میتواند سرداران تازه به دوران رسیده سپاه را در اطراف رهبر و رئیسجمهور دستنشاندهاش نگهدارد؟